جشن تولد ۵۶ سالگی پیمان قاسم خانی با خاطراتی بسیار بامزه
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۱۸۲۱۷۵
به گزارش اقتصادآنلاین، از پیمان قاسمخانی، بازیگر و فیلمنامهنویس بهعنوان یکی از پدیدههای سینمای پس از انقلاب میتوان یاد کرد؛ هنرمندی که علاوه بر بازی در برخی فیلمهای موفق، در چند دهه اخیر متن بسیاری از آثار پرمخاطب در سینما و تلویزیون از جمله فیلمهای خوب بد جلف، سن پترزبورگ، نان، عشق و موتورهزار، مارمولک و مجموعههای ساختمان پزشکان، مردهزار چهره، باغ مظفر، شبهای برره و پاورچین را نوشته یا سرپرست گروه نویسندگان بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قاسمخانی متولد ۱۳۴۵ است و در دانشگاه اهواز، آمار و انفورماتیک خوانده است. او در سال ۱۳۷۰ به مرکز آموزش فیلمسازی باغ فردوس رفت و اولین دوره فیلمنامهنویسی را در این مرکز زیر نظر سیفالله داد گذراند و مدت کوتاهی را نیز در کلاس آموزشی بهرام بیضایی گذراند. قاسمخانی برای نوشتن فیلمنامه دختری با کفشهای کتانی (۱۳۷۷) جایزه بهترین فیلمنامهنویسی را از جشن خانه سینما دریافت کرد و ۵سال بعد برای نوشتن فیلمنامه مارمولک به کارگردانی کمال تبریزی، سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه جشنواره فیلم فجر را در کارنامهاش ثبت کرد. وی سالها پیش در مصاحبهای درباره توصیه به خودِ جوانترش گفته بود: «برای پیمان ۱۸ساله بیشتر توصیههای غیرسینمایی دارم، اما توصیههای سینماییام برایش این است که بیشتر کار کند و تنبل نباشد و یادش باشد تا به خودش بیاید میبیند ۵۰ ساله شده. این را هم بهش میگویم که کلا برای این صدا و سیما کار نکند!»
با اینکه قاسمخانی در بازیگری نیز تبحر دارد اما خود را بیشتر فیلمنامهنویس میداند و دراینباره میگوید: «وقتی وارد کار فیلمنامهنویسی شدم روی این حرفه خیلی متعصب شدم و همیشه در مقابل پیشنهاد برخی افراد که میگفتند بازی کن، میگفتم من بازیگر نیستم و فیلمنامهنویس هستم. من علاقهای به بازیگری ندارم و وقتی فیلمنامه مینویسم، هیچگاه خودم را جای شخصیتهایی که طراحی میکنم، نگذاشتهام. سن پترزبورگ هم که پیش آمد و نتیجه مثبتی هم داشت واقعا انتخاب خودم نبود.» او میگوید: بازیگری کلا برایم جذاب نیست، دوست ندارم موقعی که به خیابان میروم مرا بشناسند. کارگردانی را هم نمیدانم اصلا دوست دارم یا ندارم، فقط میدانم که متنفرم از اینکه سر صحنه باشم! پیمان قاسمخانی زمانی به شهرت رسید که نویسندگی آثار پر مخاطب مهران مدیری را بر عهده داشت اما جداییاش از این کارگردان با حرف و حدیثهای فراوانی هم همراه بود. البته سرانجام پس از ۱۱ سال از این جدایی در سال ۱۳۹۷ در سریال «هیولا» دوباره با هم همکاری کردند.
او پیشتر درباره جدایی از مهران مدیری گفته بود: «من و مهران مدیری دو کاراکتر خیلی متفاوت هستیم اما مشکلی با هم نداشتیم، فقط من دوست داشتم فیلم سینمایی کار کنم، در حالی که مهران، تلویزیون را دوست داشت. راستش هیچ مشکلی نداشتیم. مهران کار خود را میکرد و من هم کار خودم را. آن موقع بحث شروع کار شبکه نمایش خانگی هم مطرح بود که من علاقهای به آن نداشتم. اینکه بین من و مهران اختلافاتی وجود داشت هم درست نیست.»
مهراب قاسمخانی درباره برادرش پیمان میگوید: «خاطره پیدا کردن از پیمان توى کار، خیلى کار سختیه. از بس بىحاشیه و آرومه. اگه توى لوکیشن هم بیاد معمولا دورترین نقطه به جمع رو پیدا میکنه و میشینه پشت میزش و کارش رو میکنه. البته منم تا حدودى اینجوریام، ولى نه بهشدت پیمان. به جاش دوران کودکى ما پر از خاطرات شیرینه. مثل اون بارى که بابامون برامون یکى یه دونه هفت تیر اسباببازى خرید که خیلى شبیه اصل بودن و پیمان میخواست امتحان کنه که اینکه وقتى تو فیلما با ته هفتتیر میزنن تو سر یارو و بیهوش میشه واقعیه یا نه و روى من امتحان کرد و فهمیدیم واقعیه. یا یهبار دیگه وقتى برامون تخت دو طبقه گرفتن و من اون بالا بودم وایستاد پایین و گفت بپر تو بغلم و وقتى من پریدم جا خالى داد که خیلى بامزه بود. البته من یادم نیست بامزگیش رو، چون بعدش هیچى نفهمیدم. خلاصه که از این دست خاطرات شیرین کودکى زیاد داریم؛ ولى خودش باید تعریف کنه، چون من تو بیشترش بیهوش بودم.»
زندگی پیمان قاسمخانی و همسر سابقش بهاره رهنما با فراز و نشیبهای فراوانی روبهرو بود که سرانجام از هم جدا شدند اما حرمتها را حفظ کردند. بهاره رهنما در جایی گفته بود: «این نیز یکی از مصادیق عدماعمال خشونت نسبت به یکدیگر است. پیمان قاسمخانی قدیمیترین دوست زندگی من است و ما ۲۴، ۲۵ سال است که با هم دوستیم و ادامه پیدا نکردن زندگی مشترکمان دلیل نمیشود که دوستیمان لطمه ببیند. جدا از این من فَنِ پیمان قاسمخانی هستم. او رفیق خوبی برایم است و امیدوارم این فرهنگ خصوصا در میان کسانی که بچه دارند جا بیفتد. چون بچهها حتی اگر ۵۰ یا ۶۰ سالشان هم شود باز هم پدر و مادرشان را در کنار هم میبینند و در کنار هم میخواهند.»
آرش خوشخو روزنامهنگار و منتقد سینما درباره او گفته است: پیمان برای طبقه متوسط میسازد و ادعایی هم غیر از این ندارد. فیلمهایش معمولا کمدیهایی لوکس هستند و این را میتوان ژانر کاریاش دانست. به هر حال پیمان فیلمنامهنویس خوبی است. در یک دهه اخیر فیلمهای کمدی ما پیشرفت کردهاند. ما یک میدانی داشتهایم که چند سال پیش پیمان قاسمخانی تنها پادشاه آن بود، اما حالا این عرصه تکان خورده و شوخینویسهای خوبی وارد سینما شدهاند. سینمای کمدی امروز ما شوخیهای بیشتری دارد و شاید برخی از همین شوخینویسان شاگرد قاسمخانی هم باشند، اما امروز کار او را دشوار کردهاند.
منبع: ایران آرت
این مطلب برایم مفید است بلی ۰ نفر این پست را پسندیده اندمنبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: پیمان قاسمخانی تولد پیمان قاسم خانی پیمان قاسمخانی پیمان قاسم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۱۸۲۱۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقدی بر سریال افعی تهران ساخته سامان مقدم/ به جای سرکوب معلول باید علتها واکاوی شوند
با توجه به کم حوصله شدنم سعی میکنم سریالها مخصوصا آثار نمایش خانگی را بعد از پایان هر فصلشان شروع به دیدن کنم و سریال «افعی تهران» ساخته سامان مقدم را بر اساس همین دیدگاه هنوز ندیده بودم تا چند روز گذشته که خبر اعلام جرم علیه عوامل این سریال به دلیل اهانت به جامعه معلمان رسانهای شد و کنجکاو شدم تا آن را قبل از اتمام فصلش ببینم.
قسمت اول که تمام شد احساس کردم حرفی برای گفتن دارد روی فیلمنامه و سوژه داستان با وسواس بیشتری تمرکز کردم و در فیلمنامه و ساختار آن به لحاظ گره داستانی و شخصیتپردازی برخلاف فیلمها و سریالهایی که در سینما و تلویزیون باب شده تفاوت اساسی دیدم. این که فیلمنامه با توجه به پیرنگ اصلی که برایش تعریف شده آنقدر محکم هست که خرده داستانهایی که در طول اثر میبینیم در خدمت آن قرار دارند و هیچ سکتهای در روند کار ایجاد نمیکنند. نکته دیگر، شخصیت پردازی در فیلمنامه این سریال است که کاراکترها را در این مسیر همراه قصه کرده و به قوام و دوام آن کمک شایانی میکند. تا جایی که بیراه نیست اگر بگویم بر خلاف اکثر فیلمها و سریالها که کنشها و گرههای داستانی بر اساس اتفاقهای تحمیلی نویسنده رخ میدهد در «افعی تهران» شخصیت پردازی بگونهای است که اتفاقات بر اساس زیسته کارکترها در خانواده و جامعه و همچنین با نگاهی روانشناسانه و جامعه شناختی پیش میرود. گرههایی که برای خیلی از مخاطبان ملموس است و موجبات همزاد پنداری را در آنان بر میانگیزد و برای برخی که با مشکلات تولید یک اثر نمایشی آشنا نیستند تصویر درستی از روند ساخت در این روزهای پر چالش در عالم سینما و تلویزیون ارائه میدهد. البته که در طول این سریال میبینیم سازندگان خیلی ظریف و اما محتاطانه با این معضلات برخورد میکنند و داستان به گونهای پیش میرود که سیاست سانسور توسط برخی نهادها و از طرفی پافشاری سازنده اثر برای حفظ اصل فیلمنامهاش و ناراحتی او از اختلالی که در قصه و هدفش از به تصویر کشیدن جنایت به وجود میآید منطقی هستند و هر دو طیف بر اساس وظیفه و دغدغهای که دارند درست عمل میکنند که به نظرم این کشمکش بر جذابیت این سریال افزوده است. به تصور من سریال خوش ساخت است و بازیگران به خوبی از عهده نقش خود بر آمدهاند بخصوص پیمان معادی که به دلیل نگارش فیلمنامه «افعی تهران» روی سوژه و کارکتر اشراف کامل دارد و مسلطتر جلوی دوربین ظاهر شده است و در حفظ و تداوم حس شخصیت روشنفکری که از محیط اطرافش پر از خشم است و پریشانی ذهنی دارد به خوبی عمل میکند. در طول سریال تدبیر کارگردان و تدوینگر در فلاشبکهایی که ذهن شخصیت بیانی را به هم میریزد کلیدواژهای است که به انتقال حس در کلیت داستان کمک میکند و اتفاقا همین فلاشبکها هستند که مخاطب را در درک بهتر چرایی رفتارهای بیانی که به مرور در حال تحول است کمک میکنند و توهین او به معلمش در سکانسی که او را از ماشین بیرون میاندازد قابل فهم میشود. چرا که شخصیت او در طول کودکی و نوجوانی در خانواده و همچنین مدرسه شکل گرفته است. او هنوز کتکهایی که خورده و بیمهریهایی که دیده را نتوانسته فراموش کند و با آن کنار نیامده است. او هنوز در قسمت هشتم و سکانس مورد بحث به تحول شخصیتی نرسیده و نمیتواند معنای جمله لذتی که از بخشیدن میتواند بدست میآورد را نسبت به انتقام درک کند. با توجه به تعریفی که از شخصیت بیانی در طول 8 قسمت شده اگر رفتاری غیر از این به تصویر کشیده میشد حتما سکتهای در روند کار و دو گانگی در شخصیت او ایجاد میکرد و باید بدانیم که او فقط از معلمی که کتکش میزده متنفر است نه از جامعه معلمان. کما اینکه در قسمت دهم این سریال شاهد هستیم وقتی بیانی در رستوران نشسته و خانمی بابت سر و صدای ایجاد شده بابت جشن تولدش از او عذرخواهی میکند، بیانی تولد او را تبریک گفته و ادامه میدهد «خوش باشید». این رفتار باعث تعجب همراهش میشود و میپرسد «چون شناختت برات حل شد؟» و بیانی در جواب میگوید « نه، چون شعور معذرت خواهی داشت.» پس او که زخم خورده دوران گذشته و حتی در بعضی موارد زمان حال است از معلمی که تنبیه را از اساس انکار میکند، انتظار عذرخواهی دارد تا آبی ریخته شود بر آتش خشمش. به نظرم این رفتار را مشاوران تربیتی مدارس میتوانند تحلیل کنند که یک دانش آموز چگونه و چرا از خانواده و شاید معلمش دچار خشم شده و پرخاشگر میشود. بخصوص که این درد در ذهن او کهنه شده و مانند دملی چرکین در رفتارش مشاهده میشود. فراموش نکنیم که او هنوز تحت درمان است و در دیالوگی تاکید دارد که از همه دنیا بدش میآید و از خودش کمتر. او حتی از خودش هم بدش میآید پس تصور نگارنده این است به جای آن که به دنبال تقبیح رفتار یک شخص باشیم و معلول را سرکوب کنیم باید علتها واکاوی شود که به نظرم فیلمنامه «افعی تهران» بر اساس وظیفه ذاتی یک اثر نمایشی تلنگری میزند و دقیقا درگیرهمین موضوع و مطرح کردن علت و معلول است و این کارشناسان روانشناس و جامعهشناس هستند که باید در این باره اظهار نظر بهتری ارائه و علتها را موشکافی کنند و در جهت فرهنگسازی رفتار درست در جامعه و خانواده کوشا باشند. *منتقد سینماوتلویزیون ۵۷۵۷ برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1904427